نیلاینیلای، تا این لحظه: 4 سال و 2 ماه و 3 روز سن داره

نیلای ماه نورانی ام

لبخندت مرا تا اوووج مهربانی ها می رساند

میتونم با کفش برم💖

یاد گرفتم خودم بیرون راه برم و با کفش هم مشکلی ندارم و راحت میرم... دیگه زرنگ خانوم شدم کلی با وسایل اطرافم بازی میکنم و خودم خودمو سرگرم میکنم بازی های خاص انجام میدم دیروز برای اولین بار با کفش بیرون یعنی تو پارکینگ راه رفتم امروز هم دیگه پا فرا تر گذاشتیم و رفتم پارک ای خوش گذشششت خلاصه کم کم دارم مستقل میشم ️...
27 بهمن 1399

روزهای دوازده ماهگی...

محو تماشای تی وی من مهد میرم از ۱۵ ام روز مادر خوشگلم هفته ای ۳بار میره مهد شیشه با یر امتحان کردیم نشد... عاشق کامیونم شدم ️ ناز شدمممم!؟ من و مامان و آبا جوون... روز مادر برای آبا نیم ساعتی این شکلی لش میکنیم رو کامیون بعد خوردن تخم مرغ و کره برا صبحانه من بلدم با مداد بنویسم با آبجی بازی میکنیم بلدم با اسباب بازی ماشین درست بازی گنم تولد بابا حمید سیزدهم بهمن ️ جمعه ی گردشی ️...
20 بهمن 1399

زرنگ من

شکر خدا ... نیلای من... گل قشنگ من... دیگه قششششنگ راه میری .. یعنی کلا قصد ندارهی چهار دست و پا بری هر چند بارم بیفتی بازم بلند میشی و راه میفتی‌.... مامان فدای عزم بلندت عزیزم... مبارکمون باشه خدایا ممنونم ازت ببخشید اصلا عکس قشنگ ندارم ازت باید بگیرم و بزارم اینجا به یادگار این پست رو الانکه دارم میخوابونمت گذاشتم و یاد تلاش های دیشبت افتادم که اصلا راضی نبودی و نمیخواستی چهار دست و پا بری... آفرین به دختر زرنگ خودم‌.... ...
3 بهمن 1399

سرگرمی های یازده ماهگی....😍

خانه را کرده ایم بازار شام تا فقط برای شما خوش بگذرد‌.... تا فقط شما راحت باشید و بازی کنید از هر وسیله ای برای سرگرم شدنتان استفاده میکنم مثلا میز تلویزیون را چند وقت پیش یک ربعی به جای سرسره بعد به جای سکوی پرتا ب توب استفاده کردیم یا... همان پشتی ها که همیشه خدا توی کمد دیواری مانده اند آورده ام تا شما به شوق آن ها کمی هم سرگرم شوید چقدر دوستشان داری وقتی رویشان میروی انگار قله فتح کرده ای کمد دیواری را برای مرتب کردن لباس ها خالی کرده بودم گفتم چه می شود یک روز بماند و شما بازی کنید حتی رخت خواب ها هم اسباب بازی شما شدند ... خلاصه... باید ...
3 بهمن 1399
1